عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



نه همیشه برای عاشق شدن به دنبال باران و بهار و بابونه نباش گاهی در انتهای خارهای یک کاکتوس به غنچه ای می‌رسی که ماه را بر لبانت می‌نشاند

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ★شب بارانی★ و آدرس ashke-asemaan90.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 7
بازدید هفته : 35
بازدید ماه : 257
بازدید کل : 23930
تعداد مطالب : 103
تعداد نظرات : 264
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


عزیزانم به36 زبان دنیـــــــــــا وبلاگ ❤شب بارانی❤ رو بخونید ... ...
....

جاوا اسكریپت

...

 ....... .....

آمار مطالب

:: کل مطالب : 103
:: کل نظرات : 264

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 4
:: باردید دیروز : 7
:: بازدید هفته : 35
:: بازدید ماه : 257
:: بازدید سال : 1192
:: بازدید کلی : 23930

RSS

Powered By
loxblog.Com

تـو بشـو سـاحل قلــبـم
دو شنبه 3 مهر 1391 ساعت 15:27 | بازدید : 1168 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )


|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
از خدا چه بخواهم ؟
دو شنبه 3 مهر 1391 ساعت 15:27 | بازدید : 1841 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )

آســمـان هـــم کـه بـاشــی

بغلــت خـواهــم کـرد

فــکر گــستـردگـی واژه نبــاش

هـمه در گــوشه ی تـنـهایـی مـن جـا دارنـد


پـُـر از عـاشـقـانـه ای تـو

دیـگر ازخـدا چـه بـخواهـم ؟

 


|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
دوســــــــــــتدارم
دو شنبه 3 مهر 1391 ساعت 15:23 | بازدید : 1891 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )

من ، امیدی را در خود باور ساخته ام

تار و پودرش را ، با عشق تو پرداخته ام

مثل تابیدن مهری در دل

مثل جوشیدن شعری از جان

مثل بالیدن عطری در گل

جریان خواهم یافت

راه خواهم افتاد

باز از ریشه به برگ

باز ، از "بود"  به  "هست"

باز ، از خاموشی تا فریاد

♥ دوســــــــــــتدارم عــــــــــشق  مـــــــــــــــن ♥


|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
وااااااااااااااااااااااااااااااااااااای سوختم
یک شنبه 2 مهر 1391 ساعت 15:55 | بازدید : 1623 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )

گفتم : تو ش‍‍‍‍ـیرین منی. گفتی : تو فرهـادی مگر؟

گفتم : خرابت می شـوم. گفتی : تو آبـادی مگـر؟

گفتم : ندادی دل به من. گفتی : تو جان دادی مگر؟

گفتم : ز کـویت مـی روم. گفتی :تو آزادی مگـر؟

گفتم : فراموشم مکن. گفتی : تو در یادی مگر؟

این که من میکشم

درد بی تو بودن نیست

تاوان با تو بودن است


|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
یک شنبه 2 مهر 1391 ساعت 15:51 | بازدید : 622 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )

تنهــــایـی یعنی :
یه وقتهایی هست میبینی فقط خودتی و خودت !

رفیق داری ؛
همــــــــدرد نداری !

خانواده داری ؛
حمــــــــایت نداری !

عشق داری ؛

تکیـــــــــه گاه نداری !

مثل همیــــشه....
همه چــــــی داری ولی هیچ کسی رو نداری....!!!

بالشت خودم را ترجیح میدهم

شانه هایت مانند بالشت مسافر خانه است

خوب میدانم

سر های زیادی را تکیه گاه است


|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
عـــــــشق
یک شنبه 2 مهر 1391 ساعت 15:42 | بازدید : 1268 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )

کودکی گفتند :عشق چیست؟گفت:بازی


به نوجوانی گفتند : عشق چیست؟گفت : رفیق بازی…

 
به جوانی گفتند : عشق چیست؟ گفت : پول و ثروت


…به پیرمردی گفتند :عشق چیست؟گفت :عمر

 
به عاشقی گفتند : عشق چیست؟چیزی نگفت آهی کشید و سخت گریست


به گل گفتم: عشق چیست؟گفت : از من خوشبو تره


به پروانه گفتم: عشق چیست؟گفت :از من زیبا تره


به شمع گفتم عشق چیست؟ گفت: از من سوزنده تره


به عشق گفتم تو آخر چه هستی ؟؟؟گفت نگاهی بیش نیستم


|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
ارزوووووووووو
چهار شنبه 22 شهريور 1391 ساعت 12:35 | بازدید : 1372 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )

آرزویی حرام دارم!

صورت به صورت برای لمس گرمی وجود تو   

عـــــشق یا شهوت
 

چه فرقی دارد؟
 

گناهی بزرگ در پس افکارم میپرورانم

توبه نمیکنم از لمس وجود تو....


|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
حس قشنگیست
چهار شنبه 22 شهريور 1391 ساعت 12:22 | بازدید : 1765 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )

    حس قشنگی است در آغوش تو بودن

به چشمان پرمهرت خیره شدن

و غرق شدن در دریای طوفانی چشمانت که راز قلب خویش را صدا میکرد

و رسیدن به اعماق قلب زیبایت

   و یکسان شدن ضربان قلب هایماااان

 


|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
یک شنبه 19 شهريور 1391 ساعت 15:9 | بازدید : 554 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )

هر جا که می بینم نوشته است :

” خواستن توانستن است ”

آتش می گیرم !

یعنی او نخواست که نشد ؟!


|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
کلام منو تو
یک شنبه 12 شهريور 1391 ساعت 21:46 | بازدید : 1157 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )


... تنها کلام تو


سکوت سکوت سکوت


... تنها جواب من


سالهاست


معنا می کنیم این سکوت را


آنچه می آزارد تو را و مرا


تا به چند


از پس اشعار بلند


ما به هم عشق بورزیم؟


ما زهم مهربخواهیم؟


حالا

هم من


هم تو


هر دو خوب میدانیم


این راه نه " پایانی " دارد ، نه وصالی


.اما


هنوز


دوش به دوش


میرانیم



قانون ِ خط های موازی یادت هست؟؟؟


دو خط موازی



هیچ وقت به هم نمی رسند



و سکوت می کنیم



هم من



هم تو


اصلا بیا


یک خط زیر قانون خط های موازی بنویسیم


آری ! دو خط موازی


هیچ گاه بهم نمی رسند



اما این دلیل نمی شود همدیگر را دوست نداشته باشیم


هم من

هم تو


|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
شنبه 11 شهريور 1391 ساعت 15:36 | بازدید : 642 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )

 

 

آشفتگی من این نیست که بمن دروغ گفته ای

 

از این است که دیگر نمیتوانم تورا باور کنم

 


|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
اولین روز بارانی
شنبه 11 شهريور 1391 ساعت 15:20 | بازدید : 1055 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )

اولین روز بارانی را به خاطر داری...؟
غافلگیر شدیم...
چتر نداشتیم...
خندیدیم...
دویدیم...
به شالاپ شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیم...
دومین روز بارانی چطور...؟
پیش بینی اش را کرده بود...
چتر آورده بودی...
و من غافلگیر شدم...
سعی میکردی من خیس نشوم...
وشانه ی سمت چپ تو کاملا خیس شده بود...


و سومین روز چطور...؟
گفتی سرت درد میکند و حوصله نداری سرما بخوری...
چتر را کامل بالای سر خودت گرفتی و شانه ی راست من کاملا خیس شد...
و
و
و
و
چند روز پیش را چطور...؟
به خاطر داری...؟
که با یک چتر اضافه آمدی...
و مجبور بودیم برای اینکه پین های چتر توی چش و چالمان نرود دو قدم از هم دورتر راه برویم...
فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم...
تنها برو...


|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
واژه های خیس....
جمعه 20 مرداد 1391 ساعت 22:16 | بازدید : 994 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )

نمی دانم ،

 

چرا امروز واژه هایم خیس شده اند

 

مثل آسمانی که می بارد....

 

و اینک باران ،

 

بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند

 

و چشمانم را نوازش می دهد ،

تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم


|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
بگذار ردت بماند...
پنج شنبه 19 مرداد 1391 ساعت 3:26 | بازدید : 977 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )

وقتی گونه ام را بوسیدی نگران رد رژ لبت نباش…

زود با انگشت هایت روی رد بوسه ات نکش…

بگذار ردت بماند دختر…

بگذار ردت بماند…


|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
زخم هایم…
پنج شنبه 19 مرداد 1391 ساعت 3:24 | بازدید : 1092 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )

شـبــهـــا زیــــر دوش آب ســــــــرد


رهــــا میکـــنـم بـغـــــض زخـــمـهــایــم را


در حالی که هــــمــــه میگویند :


خــوش به حـــالــَــش …


چه زود فــــــرامــــــوش کـــرد.

 


|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
لذت افطارش…
پنج شنبه 19 مرداد 1391 ساعت 3:18 | بازدید : 1075 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )

روزه سکوت میگیرم و تا افطار

صدای تونمی شکنمش


روزه میگیرم لبهایت را


لذت افطارش

یعنی بهشت…


|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
ترسم ازآن روز................
سه شنبه 13 تير 1391 ساعت 12:1 | بازدید : 1027 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )

ترسم از این است که منو تو یک شب

                                در آغوش غریبه بیقرار هم باشیم...

 


|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
رفت...؟!
شنبه 10 تير 1391 ساعت 9:53 | بازدید : 1055 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )

سرکلاس ائبیات معلم گفت: فعل رفتن رو صرف کن؟

رفتم ... رفتی ... رفت ...

ساکت میشم و می خندم اما خنده ای تلخ ؟!

استاد داد می زنه : خوب بعد ؟

ادامه بده و من میگم : رفت ... رفت ... رفت ...

رفت و دلمو شکست ... غم رو دلم نشست ... رفت و شادیم بمرد ... شور از دلم ببرد ...

رفت ... رفت ... رفت ... و من می خندم و میگم :


خنده تلخ من از گریه غم انگیز تر است

                     کارم از گریه گذشته بر آن می خندم

 

 

 


|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
برای عشق
شنبه 10 تير 1391 ساعت 9:33 | بازدید : 1126 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )

براي عشق تمنا كن ولي خار نشو.

     براي عشق قبول كن ولي غرورتت را از دست نده .

     براي عشق گريه كن ولي به كسي نگو.

 براي عشق مثل شمع بسوز ولي نگذار پروانه ببينه.

      براي عشق پيمان ببند ولي پيمان نشكن .

براي عشق جون خودتو بده ولي جون كسي رو نگير .

براي عشق وصال كن ولي فرار نكن .

براي عشق زندگي كن ولي عاشقونه زندگي كن .

براي عشق بمير ولي كسي رو نكش .

براي عشق خودت باش ولي خوب باش


|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
بـــــــــــــــــــاران نـــــــــــــبار زمین جای خوبی نیست
سه شنبه 6 تير 1391 ساعت 16:10 | بازدید : 1070 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )

زین پس تنها ادامه میدهم . در زیر باران . . .

حتی به درخواست چتر هم جواب رد میدهم و کناری میاندازمش

میخواهم تنهاییم را به رخ این هوای دو نفر بکشم.

بــــاران نبار نه من چتر دارم نــــه یار...


|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
حقیقت عشق واقعی
سه شنبه 6 تير 1391 ساعت 1:57 | بازدید : 1187 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )

زن وشوهر جوانی سوار برموتورسیکلت در دل شب می راندند

انها از صمیم قلب یکدیگر را دوست داشتند.

زن جوان: یواشتر برو من می ترسم

مرد جوان: نه ، اینجوری خیلی بهتره!

زن جوان: خواهش می کنم ، من خیلی میترسم

مردجوان: خوب، اما اول باید بگی دوستم داری

زن جوان: دوستت دارم ، حالامی شه یواشتر برونی

مرد جوان: مرا محکم بگیر

زن جوان: خوب، حالا می شه یواشتر برونی؟

مرد جوان: باشه ، به شرط این که کلاه کاسکت مرا برداری و روی

سرت بذاری، اخه نمی تونم راحت برونم، اذیتم می کنه

روز بعد روزنامه ها نوشتند

برخورد یک موتورسیکلت با ساختمانی حادثه آفرید.در این سانحه

که بدلیل بریدن ترمز موتور سیکلت رخ داد،

یکی از دو سرنشین زنده ماند و دیگری در گذشت

مرد جوان از خالی شدن ترمز آگاهی یافته بود پس بدون این که زن

جوان را مطلع کند با ترفندی کلاه کاسکت خود را بر سر او گذاشت

و خواست برای آخرین بار دوستت دارم را از زبان او بشنود و خودش

رفت تا او زنده بماند


|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
یک نفر..
سه شنبه 2 خرداد 1391 ساعت 1:20 | بازدید : 915 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )

شیشه ای میشکند
یک نفر میپرسد: که چرا شیشه شکست؟
یک نفر میگوید:شاید این رفع بلاست
دیگری میگوید شیشه ی پنجره را باد شکست
دل من سخت شکست
هیچکس هیچ نگفت.غصه ام را نشنید
از خودم میپرسم:ارزش قلب من از شیشه مگر کمتر بود؟

"سین"سیگار را با"ت"تنهایی

باهم "ست"کرده ام میبینی؟

اگرمن بیخیال شوم این کلمات

هستندکه به من می آیند

تنهاتن پوشی که

این روزها دارم


|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
وصیت نامه ...
چهار شنبه 20 ارديبهشت 1391 ساعت 15:50 | بازدید : 654 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )

مرا در روزی بارانی دفن کنید تا آتش قلبم خاموش گردد

و

در طابوتی بگذارید از چوب تا بدانند عشق من مانند چوب

خاکستر شد

دستهایم را بر روی سینه ام قرار بدهید تا بدانند همیشه

دوست داشتم کسی را در آغوش بگیرم

چشمهایم را باز بگذارید تا بدانند

همیشه چشم انتظار بودم

صورتم را رو به غروب آفتاب بگذارید تا

بدانند عشق من غروب کرده و زندگی ام تمام شد .

مرا در آفتاب

 

 

بگذارید تا بدانند عشق من شعله ور شد

بگذارید تا بدانند عشق من شعله ور شد

 

دیدی آخر من را لمس کردی ؟ ولی حیف که سنگ قبر من احساس ندارد

 

 

 


|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
احساس
چهار شنبه 20 ارديبهشت 1391 ساعت 15:47 | بازدید : 769 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )

دیـــــــروز دمــــــ از احساســـــــ می زدنـــــــد

کسانیــــــــــ که امـــــــروز . . .

در آغوشــــــ دیــــگری غلتـــــــــــ می زننـــــد


|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
چهار شنبه 20 ارديبهشت 1391 ساعت 15:41 | بازدید : 646 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )

تو را نمیدانم.


ولی من


حرف آخرم را با بغض خوردم...

چنـــد وقتیست


هـــر چـــه می گـــردم


هیـــچ حرفـــی بهـــتر از ســـکوت پیـــدا نمی کنـــم...


|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
باران اردیبهشت
دو شنبه 18 ارديبهشت 1391 ساعت 18:8 | بازدید : 834 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )

 

 

تق تق تق...با فاصله و بعد، تند و تندتر شعر باران بر کولر...حجم آهنین زنگ زده ی بام، ..." داروگ، کی می رسد باران؟ " ...

 

باران اردیبهشت آمده از ابرهای فروردین...در غم انگیز ترین چهارشنبه ی تعطیل...

 

فنجای چای داغ، روی رف پنجره، به زیر باران اردیبهشت... و من، از نهایت دوزخ، در حسرت بهشت...

 

شهر رعد می زند، پرنده ی کتاب پر می زند، ساعت ها پراکنده می شوند و باز،... صورت تو اندیشه می شود... شراب، شراب، و اندوه، چون حجم سیالی غلیظ، رسوب می کند....اتاق من اینجاست،  کنار صورت تو، دست من اینجاست کنار طعم تو... دوستم بدار...

 

تاریک و تاریکتر ابرهای بی حوصله از آن بالا چهارشنبه ی شهر را تماشایند ... چتر من نیست...خیابان را آب گرفته...مادری در خیابان، خیس و چالاک می دود...از کنار پرده پنجره ی ساختمان قدیمی، مرگ در هیبت پیرزنی فرتوت با دستهای چروک و شمعدانی های همیشگی، خیابان را نگاه می کند...

 

چهارشنبه  را آب خواهد برد... اگر ابرهای آمده، خیال فردای دورهای دیگر را نداشته باشند...

   

کسی نام مراصدا کرد؟ یا تکه ای از سیمان دیوار فرو ریخت؟ سقوط طبله ی سیمان به زیر باران اردیبهشت در محزونترین چهارشنبه ی سال، طنین آوای نام مرا داشت...


|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
حال و هوای بارانی...
دو شنبه 18 ارديبهشت 1391 ساعت 17:59 | بازدید : 704 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )


باران که می آید ...

دوباره دلم الکی الکی عاشق می شود ...

 

عاشق پیاده روی در خیابان های شهر...

 

عاشق دید زدن ویترین مغازه هایِ نوشت افزار فروشی...

 

عاشق کوچه بن بست هایی که هنوز خانه هایشان کاه گِلی است و باران که می خورد طعم و بوی عشق می دهند...

عاشق مزه مزه کردن زندگی وقتی که می دانم دارد لحظه به لحظه تمام می شود...

 


|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
دنياي وارونه
شنبه 16 ارديبهشت 1391 ساعت 17:14 | بازدید : 700 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )

تو احساس منو بازیچه کردی

نفهمیدی که با دنیام چه کردی

داری میری بدون من ولی باز

بدون شب,گریه هامو میشه هم راز

شب یلدای بی پایان و آغاز

شب یلدای بی پایان و آغاز

نگاکن چی به روز من اوردی

منو با رفتنت دیوونه کردی

کدوم ویرونه رو باید بگردم؟

تو دنیای منو ویرونه کردی

تو احساس منو بازیچه کردی

نفهمیدی که با دنیام چه کردی

از احساسم تو دل نکن

چقددوری از عشق من

میشه چیزی بگی به جای رفتن؟

 


|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
فرصت زندگي
شنبه 16 ارديبهشت 1391 ساعت 17:12 | بازدید : 1233 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )

فرصت زندگی داری بخاطرم خطر نکن به پای این شکسته دل جوونیتو هدر نکن

حیفه بمونی با غم عشق من بی خانمون به شعله ها نگاه بکن منم یه شمع نیمه جون

*میشناسمت ای خوب من وابسته ای مثل خودم من نمیخوام درگیر این دردی بشی که من شدم*

همینقدو بهت بگم خسته و وامونده شدم تقدیر بی وفا میگه مهمون ناخونده شدم

اینکه بهت میگم برو خیال نکن که راحته بدون که بعد رفتنت دلم فکر شکایته

نگاه بی تفاوتم ترسیه از برگشتنت خواستم بیفته از سرت عادت دلتنگ شدنت

*میشناسمت ای خوب من وابسته ای مثل خودم من نمیخوام درگیر این دردی بشی که من شدم*

همینقدو بهت بگم خسته و وامونده شدم تقدیر بی وفا میگه مهمون ناخونده شدم

فرصت زندگی داری بخاطرم خطر نکن به پای این شکسته دل جوونیتو هدر نکن

سخته گذشتن از همون عشقی که پوچ و خالی نیست با سرنوشت چی میشه کرد وقتی دیگه مجالی نیست


|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
سردرگم ...من نمیتونم بخندم دست خودم نیس
شنبه 16 ارديبهشت 1391 ساعت 17:6 | بازدید : 1086 | نوشته ‌شده به دست رامین.خیس باران | ( نظرات )

من نمیتونم بخندم دست خودم نیس

 

واسه دیدنت یه لحظه ام دل تو دلم نیس

 

هنوز از یادم نرفته مهربونیات و کارات

 

مگه توبه من نگفتی میخوامت با نگاهات

 

باورش برام عجیبه که شنیدم تنها نیسی

 

داری از اون ور دنیا موج منفی میفرستی

 

باورش برام عجیبه که میگن منونمیخوای

 

که دیگه مثل قدیما سرنمیزنی نمیایی

 

شاید اشتباه من بود که ازت فرشته ساختم

 

پای دوست داشتن تو من همه زندگیمو باختم

 

شاید اشتباه من که ازت فرشته ساختم

 

پای دوست داشتن تومن همه زندگیمو باختم

 


|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5